شبکه آواتاری

دانستنی ها

شبکه آواتاری

دانستنی ها

دلیل فشارهای اخیر بر رئیس‌جمهور چیست؟

طرح هدفمند مسأله پایان ائتلاف تا نامه‌نگاری برای واکنش درباره موضوع خاتمی؛
موضوعاتی نظیر طرح مسأله پایان ائتلاف اصلاح طلبان با دولت اعتدالگرا و اصولگرایان معتدل، تشکیل کارگروه استمرار راه امید برای بهره گیری از توان اصلاح طلبان راه یافته به شوراها و هماهنگی برای انتخابات مجلس، نامه نگاری بیش از هشتاد نماینده مجلس با رئیس جمهور برای ورود او به موضوعی که با نام اعمال محرومیت های جدید برای «سید محمد خاتمی» عنوان شده است، فعال شدن عارف و متهم کردن دولت...
کد خبر:
۷۳۷۱۰۵
تاریخ انتشار:۱۸ مهر ۱۳۹۶ - ۱۶:۱۹10 October 2017
به نظر می رسد، «حسن روحانی» در ماه های آغازین دولت دوازدهم، سخت ترین روزهای کاری خود را می گذراند و فشارهای زیادی را متحمل می شود که باید برای هر یک از آنها چاره مختص به خودش را پیدا کند. او باید پیرامون مسائل سیاسی، اقتصادی و ... که به خاطر آنها متحمل فشار از سوی جریانات سیاسی می شود، چاره جویی کند و البته برای هر یک راه حل های درخواست شده یا بهترین راهکار را برگزیند.

به گزارش «تابناک»؛ موضوعاتی نظیر طرح مسأله پایان ائتلاف اصلاح طلبان با دولت اعتدالگرا و اصولگرایان معتدل، تشکیل کارگروه استمرار راه امید برای بهره گیری از توان اصلاح طلبان راه یافته به شوراها و هماهنگی برای انتخابات مجلس، نامه نگاری بیش از هشتاد نماینده مجلس با رئیس جمهور برای ورود او به موضوعی که تحت عنوان اعمال محرومیت های جدید برای «سید محمد خاتمی» عنوان شده است، فعال شدن عارف و متهم کردن دولت به تلاش برای ائتلاف با اصولگرایان میانه رو و معرفی «علی لاریجانی» به عنوان گزینه انتخابات 1400، پرونده های «حسین فریدون» و «مهدی جهانگیری» و درگیری های مربوط به برجام که تحت عنوان احتمال خروج آمریکا از این قرارداد عنوان می شود، از مسائلی است که «حسن روحانی» این روزها با آن روبه روست.

چرا اصلاح طلبان پایان ائتلاف را مطرح کردند؟
طرح مسأله پایان ائتلاف اصلاح طلبان با دولت اعتدالگرا و اصولگرایان معتدل، از موضوعاتی بود که به تازگی با سخنان «محمد رضا عارف» در رسانه ها مطرح شد و پس از آن چهره های مختلف جریان اصلاح طلبی پیرامون آن اظهارنظر کردند؛ هرچند این موضوع مخالفانی در بین اصلاح طلبان داشت، برخی چهره های سرشناس جریان اصلاحات در همراهی با این موضوع، واکنش های مثبتی به مسأله نشان دادند.
 
دلیل فشارهای اخیر بر رئیس‌جمهور چیست؟ 
برخی اصلاح طلبان پس از طرح مسأله پایان ائتلاف اصلاح طلبان با دولت اعتدالگرا و اصولگرایان معتدل، پا را فراتر از سخنان رئیس فراکسیون امید گذاشتند و حرف از انتخابات 1400 زدند. آنها بر این عقیده بودند که پس از همراهی اصلاح طلبان با روحانی در انتخابات 92 و 96، حال دیگر نوبت همراهی اعدالیون و اصولگرایان میانه رو و معتدل با اصلاح طلبان است و این بار آنها باید از یک گزینه اصلاح طلب برای انتخابات 1400 حمایت کنند. این چهره های اصلاح طلب معتقدند که گزینه های خوب و رأی آوری هم برای این انتخابات دارند.

آغاز بدون یاران ائتلافی و تلاش برای عبور از روحانی!

اصلاح طلبان خیلی زودتر از آنچه به نظر می رسید، کار را برای انتخابات مجلس یازدهم شروع کردند. آنها هفته گذشته با همراهی بخشی از شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان، برخی نمایندگان مجلس، بعضی اعضای شورای شهر تهران، شهرداران برخی کلان شهرهای مهم نظیر مشهد و تهران و اعضای شورای شهر کلان شهرهایی که در اختیار اصلاح طلبان است، کار انتخاباتی برای مجلس یازدهم را کلید زدند.

اصلاح طلبان در تلاشی که می توان آن را آغازی بر پایان ائتلاف انتخاباتی آنها با اعتدالیون و اصولگرایان معتدل خواند، کار را به نوعی برای عبور از روحانی و عدم تکیه به دولت شروع کردند و با تشکیل «کارگروه استمرار راه امید» برای بهره گیری از توان اصلاح طلبان راه یافته به شوراها به منظور حضور هر چه بهتر در انتخابات مجلس آینده استارت زدند.

نامه‌نگاری با روحانی درباره خاتمی

به تازگی خبرهایی از سوی برخی اصلاح طلبان از جمله «محمدرضا تابش»، مبنی بر اعمال محدودیت های جدید برای «سید محمد خاتمی» رئیس دولت اصلاحات اعمال شد که با واکنش ها و البته تکذیب هایی هم مواجه شد. برخی بر این عقیده اند که خاتمی با حکم دادگاه ویژه روحانیت از حضور در جلسات عمومی محروم شده است، اما دادستان ویژه روحانیت تهران در اظهار نظری صریح این مسأله را تکذیب و رد کرده است.

با این حال و با وجود رد این مسأله از سوی نهادهای ذی مدخل قانونی دیگر، باز هم برخی اصرار دارند که چنین محدودیت ها و محرومیت هایی اعمال شده است؛ بنابراین، به تازگی بیش از هشتاد نماینده مجلس با رئیس جمهور نامه نگاری کرده اند و از «حسن روحانی» برای ورود او به موضوعی که تحت عنوان اعمال محرومیت های جدید برای «سید محمد خاتمی» عنوان شده است، درخواست کرده اند.

عارف می‌خواهد بازیگر باشد نه قطعه ای از پازل برای کاندیداتوری لاریجانی!
 
فعال شدن عارف در حوزه های مختلف مربوط به انتخابات آینده مجلس، گرد هم آوردن اعضای اصلاح طلب شوراهای اسلامی شهر و روستا و یاری گرفتن از آنها برای انتخابات آتی قوه مقننه، انتقادات اخیر او از دولت در قالب انتقال این گلایه ها به وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی به منظور انتقالش به رئیس جمهور و نامه نگاری با روحانی برای موضع گیری و پیگیری مسأله اعمال محدودیت های جدید برای خاتمی و مسائلی از این دست، همه نشان می دهد که رئیس شورای سیاستگذاری اصلاح طلبان، به دنبال این است که این بار خود بازیگر اصلی صحنه انتخابات باشد، نه قطعه ای از پازلی که برای شخص دیگری چیده خواهد شد و برخی آن را «علی لاریجانی» می دانند.
 
این روزها برخی اصلاح طلبان در اظهارنظرهای مختلف پیرامون آینده سیاسی کشور به ویژه انتخابات 1400 ریاست جمهوری، با متهم کردن دولت به تلاش برای ائتلاف با اصولگرایان میانه رو و معرفی «علی لاریجانی» به عنوان گزینه این انتخابات تلاش می کنند از به واقعیت پیوستن این مسأله جلوگیری کنند و در همین راستا، موضوعاتی نظیر پایان ائتلاف، معرفی یک کاندیدای اصلاح طلب در انتخابات 1400 و ... را مطرح می کنند.
 
پرونده‌ «حسین فریدون» کم بود، «مهدی جهانگیری» هم به آن اضافه شد!
 
همچنین  این روزها یکی از دغدغه های رئیس جمهور و دولت مطرح شدن دو پرونده درباره نزدیک ترین افراد به «حسن روحانی»، رئیس جمهور و «اسحاق جهانگیری» معاون اول اوست؛ هرچند روحانی و جهانگیری هر دو تأکید دارند که در مبارزه با فساد هیچ خط قرمزی ندارند و اگر مسأله ای در مورد اطرافیان و نزدیکان آنها هم مطرح است، باید از طریق مراجع ذیصلاح و قانونی دنبال شود، طبیعتا پرونده های مذکور به بخشی از دغدغه هایشان تبدیل شده است.
 
دلیل فشارهای اخیر بر رئیس‌جمهور چیست؟ 
 
البته معاون اول رئیس جمهور اخیرا از دلایل دستگیری برادرش ابراز بی اطلاعی کرده، ولی با تأکید بر مبارزه با هرگونه فساد گفته که «هیچ کس حق ندارد به بهانه مبارزه با فساد تسویه حساب سیاسی کند»؛ موضوعی که نشان می دهد جهانگیری انتقاد محترمانه ای به دستگیری برادر دارد. به هر حال پرونده این دو یعنی «حسین فریدون» و «مهدی جهانگیری»، بخشی از دغدغه های رئیس جمهور، معاون اول او و دولت است که منجر افزایش مشکلات آنها در کنار دیگر فشارهای سیاسی است که شرح آن مطرح شد.
 
برجام و ادراک ماالبرجام!
 
شاید اگر «حسن روحانی» قرار بود در مورد سختی ها و فشارهایی که این روزها تحمل می کند، صحبت کند، مهمترین بخش آن را مربوط به اصلی ترین دستاورد دولتش یعنی «برجام» می دانست و از چنین واژه ای در مورد آن استفاده می کرد که «برجام و ادراک ماالبرجام!»؛ موضوعی که آمریکا این روزها تلاش می کند از طریق مطرح کردن موضوعاتی پیرامون آن فشار زیادی بر جمهوری اسلامی و دولت روحانی وارد کند.
 
بحث خروج آمریکا از برجام و عدم تأیید اقدامات ایران در قبال این موضوع از سوی رئیس جمهور آمریکا، مسأله ای است که دولت دوازدهم بیش از هر موضوع دیگری این روزها درگیر آن است و در حال بررسی است که اگر شاهد خروج آمریکا از برجام باشیم، چه سناریو و نقشه راهی را در این خصوص در پیش بگیرد. با توجه به اینکه برجام مهمترین دستاورد دولت روحانی در بعد سیاست خارجی محسوب می شود، طبیعتا دولت هم باید در قبال هر مسأله و اتفاق احتمالی، بهترین تصمیم را برای چگونگی پیشبرد و اقدام متقابل در این زمینه بگیرد.
 
در هر حال، طرح مسأله پایان ائتلاف اصلاح طلبان با دولت اعتدالگرا و اصولگرایان معتدل، تشکیل کارگروه استمرار راه امید برای بهره گیری از توان اصلاح طلبان راه یافته به شوراها و هماهنگی برای انتخابات مجلس، نامه نگاری بیش از هشتاد نماینده مجلس با رئیس جمهور برای ورود او به موضوعی که تحت عنوان اعمال محرومیت های جدید برای «سید محمد خاتمی» عنوان شده است، فعال شدن عارف و متهم کردن دولت به تلاش برای ائتلاف با اصولگرایان میانه رو و معرفی «علی لاریجانی» به عنوان گزینه انتخابات 1400، پرونده های «حسین فریدون» و «مهدی جهانگیری» و درگیری های مربوط به برجام که تحت عنوان احتمال خروج آمریکا از این قرارداد عنوان می شود، مسائلی است که این روزها فشار بر رئیس جمهور و دولت دوازدهم را زیاد کرده است و باید دید، روحانی چه تدبیری برای کم کردن فشار از روی خود و دولتش و مواجهه با این موضوعاتی می اندیشد؟! به همه اینها باید فشارهایی که از طرف رقیبان سیاسی و انتخاباتی دولت هم وارد می شود را افزود.

پوتین با سیاست شتر گاو پلنگی خود منطقه را به چالش میکشد

ایران و روسیه؛ همکاری در سوریه؛ دشمنی در یمن؛ مخالفت در کردستان
ترس، نگرانی و بی اعتمادی در آینده نیز بر روابط ایران و روسیه سایه خواهد افکند؛ مسأله ای که همانطور که گفته شد بیش از هر چیز ناشی از فقدان یک استراتژی مشخص از سوی روس ها در قبال خاورمیانه و به ویژه ایران بوده است. وقت آن رسیده که مسکو بخواهد انتخاب کند؛ انتخاب بین دوست و دشمن، بین همراه و رقیب و خودی و غیرخودی در خاورمیانه. این انتخاب می تواند یک بازیگر منفرد باشد و یا یک بلوک مستقل!
کد خبر:
۷۳۷۱۴۰
تاریخ انتشار:۱۸ مهر ۱۳۹۶ - ۰۹:۳۴10 October 2017
ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه از طریق مجموعه‌ای از استراتژی‌های جدید از جمله عدم ورود به تقابل با دنیای غرب و آمریکا و تلاش برای رسیدن به جهان چندقطبی و ایجاد ائتلاف‌های منطقه‌ای و بین‌المللی جدید به دنبال احیای مجدد امپراتوری روسیه است؛ بنابراین این کشور تنها در چارچوب منافع خود عمل می‌کند و به همین علت، حوادث منطقه‌ای و جهانی در روند اولویت‌های سیاست خارجی روسیه تأثیرگذار هستند.
 
مصطفی نجفی ـ به گزارش «تابناک»؛ در همین راستا، یکی از مناطق پرحادثه و بحران زا که زمینه های نقش آفرینی روسیه را در صحنه تحولات بین المللی به وجود آورده، خاورمیانه است.
 
با این حال، اگر دکترین سیاست خارجی روسیه را بررسی کنیم، متوجه می شویم به رغم نقش آفرینی مؤثر روسیه در برخی بحران های خاورمیانه از جمله بحران سوریه، این منطقه جایگاه راهبردی مشخصی را در سیاست خارجی روسیه ندارد و می توان گفت خاورمیانه اهمیت استراتژیک چندانی برای مسکو ندارد.
 
 همین کم اهمیت بودن و یا نداشتن استراتژی مشخص از سوی مسکو در خاورمیانه، بدین معناست که نمی توان رفتارها و ملاحظات این بازیگر را به روشنی پیش بینی کرد. از سوی دیگر، این مسأله به ما می گوید که اصول سیاست خارجی، تصمیمات، اتحادها، دوستی ها، دشمنی ها و همکاری های این بازیگر با قدرت های منطقه ای و بین المللی در خاورمیانه متغیر و صرفا مبتنی بر منافع است.
 
در این میان، سیاست ها و راهبرد این کشور در قبال ایران و مسائل مرتبط با ایران نیز جدا از سیاست خارجی آن در خاورمیانه نبوده است؛ مسأله ای که موجبات بدبینی بسیاری از ایرانیان نسبت به نیات مسکو در مورد ایران را فراهم آورده است.
 
حال باید پرسید، چه موضوعات و مسائلی در خاورمیانه وجود دارد که می تواند مسکو و تهران را از یکدیگر دور و یا احیانا به یکدیگر نزدیک کند؟ اهداف، منافع و نگرانی های یکی تا چه اندازه برای دیگری اهمیت دارد و پرسش مهم تر که مردم و یا حتی سیاستمداران ایرانی به دنبال پاسخ مشخصی برای آن هستند، این است که روسیه تا چه اندازه به دغدغه ها، منافع و اهداف راهبردی کنونی و آینده ایران در منطقه توجه دارد؟
 
برای پاسخ به این پرسش ها، موردی به رویکرد کرملین در سه بحران کنونی در خاورمیانه شامل بحران سوریه، یمن و اقلیم کردستان می پردازیم تا همگرایی یا تضاد احتمالی اش با رویکرد ایران را شناسایی کنیم.
 
ایران و روسیه؛ ترس، بی اعتمادی و فقدان استراتژی مشخص در سه عرصه
 
بحران سوریه

 روسیه و ایران تاکنون به رغم همه اختلافاتی که داشته اند، در سوریه اتحادی قدرتمند شکل داده اند که در نتیجه آن از سقوط بشار اسد جلوگیری شد. همچنین در حال تلاش برای بازپس گیری اراضی باقی مانده خارج از کنترل ارتش سوریه هستند و خود را نیز برای ورود به مذاکرات سیاسی پسا داعش برای خاتمه بحران آماده می کنند.
 
اما همه واقعیت روابط ایران و روسیه در سوریه این نیست. ایران و روسیه در عرصه میدانی و عملیاتی بحران سوریه بیشترین هماهنگی با ضریب بالای اعتماد را تجربه کرده اند؛ اما وقتی نوبت به فرایند و تعاملات سیاسی و دیپلماتیک می رسد، بی اعتمادی ها ظهور پیدا می کنند.
 
در این راستا، نمی خواهیم آنچه تاکنون در تعاملات محکم اما چالش برانگیز میان ایران و روسیه در سوریه اتفاق افتاد را بررسی کنیم، بلکه می خواهیم آنچه ممکن است حادث شود، بررسی کنیم. در همین زمینه، پاسخ به این پرسش که روسیه از این پس قرار است در سوریه چه سیاست هایی را دنبال کند برای ما اهمیت دارد.
 
گویا باید سیاست ها و ملاحظات یک سال آینده روسیه در بحران سوریه را در پیوند و ارتباط با انتخابات ماه مارس 2018(اسفند 96) دانست. در همین زمینه، به نظر می رسد، مسکو دو راهبرد «پیشا انتخابات» و «پسا انتخابات» را دنبال کن.
 
پیشا انتخابات؛ به نظر می رسد راهبرد پیشا انتخاباتی کرملین در جنگ سوریه ادامه راهبرد روسیه در شش سال گذشته است. بدین معنا که روس ها تلاش دارند بر وضعیت میدانی جنگ در سوریه مسلط شوند و موقعیت دولت اسد را تثبیت کنند.
 
با این حال، مسکو در راهبرد پیشا انتخاباتی خود در قبال سوریه به دنبال پیروزی نهایی میدانی است. در واقع، پوتین قصد دارد تا ماه مارس به یک پیروزی بزرگ در سوریه دست پیدا کند و با تقویت موضع خود در عرصه بین الملل به استقبال انتخابات برود.
 
این مسأله ای بود که سایت روسی «نیوزلند» نیز بدان پرداخت و در پاسخ به اینکه چرا شمار تلفات نظامی روسیه در یک ماه گذشته در سوریه افزایش پیدا کرد، نوشت: این تلفات بیش از هر چیز ناشی از تلاش پوتین برای پایان جنگ میدانی در سوریه تا پیش از برگزاری انتخابات ماه مارس بوده است.
 
این سیاست روس ها برای غلبه میدانی در جنگ داخلی سوریه و احیای حاکمیت بشار اسد(هر چند موقت!)  به نظر نمی رسد در تضاد با منافع ایران باشد و می توان گفت ایران نیز از این رویکرد استقبال خواهد کرد. در واقع، می توان گفت که ایران و روسیه حداقل تا ماه مارس اهداف مشترکی را در عرصه میدانی دنبال خواهند کرد.
 
پساانتخابات؛ اگر فرض را بر این بگیریم که پنج ماه دیگر مسکو به اهداف خود در دوران پیش از انتخابات در سوریه نائل شود و پوتین نیز پیروز انتخابات شود ـ که احتمال آن نیز با توجه به نبود رقیب جدی در مقابل پوتین زیاد است ـ راهبرد پسا انتخاباتی آن چه خواهد بود؟
 
به نظر می رسد در این مرحله مسکو به صورت جدی به دنبال یک سیاست مشخصی تحت عنوان «پیشبرد مذاکرات صلح و گفتگو برای حل بحران با تمامی بازیگران عمده» خواهد بود. در واقع در این مرحله، کرملین بیش از هر زمان دیگری وارد گفت وگوهای تعاملی با آمریکا، ایران، ترکیه، عربستان و اسرائیل خواهد شد.
 
این مرحله ای است که می تواند شکاف و اختلافات پنهان شده میان ایران و روسیه را نمایان کند، چون در این مرحله ملاحظات روس ها ملاحظاتی چندگانه، چندجانبه و مبتنی بر داد و ستد خواهد بود که به احتمال فراوان ممکن است در راستای اهداف و منافع راهبردی جمهوری اسلامی ایران نباشد. در این موقعیت، به نظر می رسد روسیه دستور کار توافق ژنو را برای حل و فصل بحران سوریه با حضور تمامی طرفی را مدنظر خواهد داشت تا مذاکرات آستانه!
 
این همان چیزی است که پیش از این اشاره کردیم و گفتیم، هرجا تعاملات و مذاکرات سیاسی و دیپلماتیک غالب شد، شکاف میان ایران و روسیه نیز بروز خواهد کرد که این مسأله نیز بیش از هر چیز، ناشی از بی اعتمادی طرفین به یکدیگر و به ویژه بی اعتمادی های تهران به نیات مسکو است.
 
اقلیم کردستان عراق
 
تمامی بازیگران و حتی آمریکا (به جز اسرائیل) با همه پرسی استقلال اقلیم کردستان صراحتا مخالفت کرده اند. در این میان، موضع روسیه، متناقض و بعضا آزاردهنده بوده است، چون شفاف با همه پرسی و استقلال اقلیم کردستان مخالفت نکرد و در مواقعی نیز شاهد حمایت آنها از همه پرسی بوده ایم.
 
اساساً روس‌ها درباره کردهای عراق بر سر یک دوراهی قرار گرفته‌اند؛ یک رویکرد معتقد است، فرآیند تاریخی کرد‌ها و جنگی که اکنون در آن با داعش درگیر هستند، منجر به تشکیل دولت کرد ها‌ی عراق خواهد شد و روسیه چاره‌ای جز به رسمیت شناختن دولت مستقل کردی ندارد. اما رویکرد دوم این است که روسیه باید در جهت حفظ و تقویت روابط با متحدان منطقه‌ای خود، از جمله ایران، عراق، ترکیه و سوریه که ثبات فعلی منطقه را به نفع روس‌ها حفظ می‌کنند، دست از حمایت از کرد‌ها و حمایت از برگزاری رفراندوم استقلال کرد‌ها بردارد.
 
با این حال، به نظر می رسد روس ها به اقلیم کردستان به عنوان یک فرصت جدید نگاه می کنند. در آخرین قرارداد نفتی بین روسیه و مسئولان کردستان عراق، که برای بسیاری از کارشناسان به منزله چراغ سبز روسیه برای برگزاری رفراندوم نیز تلقی شد، شرکت روسنفت به یکی از بزرگترین شبکه‌های انتقال نفت با ظرفیت ۷۰۰ هزار بشکه در روز در این منطقه دست خواهد یافت و قرار است تا پایان سال ۲۰۱۷ ظرفیت این شبکه به یک میلیون بشکه روزانه افزایش یابد. برمبنای این قرارداد‌ها، روسیه به یکی از ثروتمندترین مناطق نفتی خاورمیانه دست خواهد یافت، به گونه‌ای که حجم نفت قابل استحصال این منطقه ۴۵ میلیارد بشکه و حجم گاز قابل استحصال آن ۵. ۶۶ هزار میلیارد متر مکعب گاز برآورد شده است.

 همچنین، ویکتور سیماکوف، سرکنسول روسیه در اربیل در خصوص مسأله اعلام استقلال اقلیم کردستان، اعلام کرده است: «روسیه به شرطی که دست‌های خارجی و بیگانه در اعلام استقلال استان‌های عراق از جمله اقلیم کردستان، دخیل نباشند، از این استقلال حمایت می‌کند.» ابهام و رویکرد محتاطانه روسیه درباره رفراندوم استقلال کردستان عراق، با فهم همین موضع‌گیری سیماکوف به روشنی مشخص می‌شود.
 
رویکردی که البته روس ها نمی خواهند آن را در حال حاضر قاطع دنبال کنند؛ در واقع هرچند شاید آن ها از استقلال اقلیم کردستان حمایت کنند، نمی خواهند اولین کشوری باشند که دست به شناسایی اقلیم کردستان به عنوان یک واحد مستقل بزنند.
 
به هر ترتیب، در این مسأله، هرچند راهبرد روس ها محتاطانه و پراگماتیستی است، در تضاد آشکار با اهداف امنیتی و منطقه ای جمهوری اسلامی ایران است، چون موضع حمایتی آن ها می تواند نقش عمده ای در کاهش فشارها بر اقلیم کردستان و در ادامه تحمیل پیامدهایی بر ایران در مرزهای فوری اش داشته باشد.
 
یمن
 
 در بحث های یمن روسیه بی تفاوت نیست، اما حساسیتی که روسیه در اوکراین و سوریه دارد به مراتب در یمن کمتر است. زیرا از لحاظ موقعیت استراتژیک، منابع، قدرت اقتصادی آن کشورها در اولویت بالاتری نسبت به یمن هستند.

هرچند یمن موقعیت استراتژیک باب المندب را دارد، از لحاظ ثروت، منابع در بازار یمن و درآمد ناشی از کار تجاری، اقتصادی  و سرمایه گذاری، این کشش را یمن نسبت به کشورهای دیگر که روسیه حساسیت بالاتر دارد، کمتر است به همین دلیل است که موضع گیری روسیه به آن شدت در قضایای یمن مشهود نیست، با وجود اینکه روسیه این حساسیت را دارد، آن را در سطح پایینی بروز می دهد.

به طور کلی، هر چند نقش روسیه در یمن بیطرفانه به نظر می رسد، نمی توان چندان به این موضوع امیدوار بود. در حال حاضر آن ها یمن متحد را در راستای منافع خود می دانند و تا حدود زیادی به رویکرد عربستان در جنگ یمن همراه هستند.

این را به خوبی با قطعنامه 2216 شورای امنیت در قبال یمن و رویکرد روسیه در مورد آن را مشاهده کردیم؛ جایی که رأی ممتنع مسکو باعث شد تحریم‎هایی تسلیحاتی علیه گروه انصارالله، ممنوعیت سفر علی عبدالله صالح، تحریم عبدالملک الحوثی رهبر جنبش انصارالله و درخواست از این جنبش برای تحویل دادن قدرت به وجود آید.
 
به نظر می رسد، در ماجرای یمن نیز مسکو  تصمیم گرفته بر پایه منافع کلی خودش عمل کند و بیش از هر چیز با در نظر گرفتن ملاحظات ریاض، تلاش دارد دولت مقتدر، مستقل و منسجمی در آنجا تشکیل شود.
 
مسکو انتخاب می کند؟
 
در نهایت باید گفت، همان طور که در گذشته نیز شاهد بودیم، ترس، نگرانی و بی اعتمادی  در آینده نیز بر روابط ایران و روسیه سایه خواهد افکند. مسأله ای که ـ همانطور که گفته شد ـ بیش از هر چیز ناشی از فقدان یک استراتژی مشخص از سوی روس ها در قبال خاورمیانه و به ویژه ایران بوده است.
 
هر چند در یک تحلیل رئالیستی، دوست و دشمن دائمی وجود ندارد و صرفا منافع دائمی وجود دارد و انتخاب ها نیز براساس منافع است، گویا وقت آن رسیده است که مسکو انتخاب کند؛ انتخاب بین دوست و دشمن، بین همراه و رقیب و خودی و غیرخودی در خاورمیانه. این انتخاب می تواند یک بازیگر منفرد باشد و یا یک بلوک مستقل! این انتخاب را آمریکایی ها کرده اند و به نظر می رسد، روس ها نیز در آینده ای نه چندان دور باید انتخاب کنند.
 

پوتین با سیاست شتر گاو پلنگی خود منطقه را به چالش میکشد

ایران و روسیه؛ همکاری در سوریه؛ دشمنی در یمن؛ مخالفت در کردستان
ترس، نگرانی و بی اعتمادی در آینده نیز بر روابط ایران و روسیه سایه خواهد افکند؛ مسأله ای که همانطور که گفته شد بیش از هر چیز ناشی از فقدان یک استراتژی مشخص از سوی روس ها در قبال خاورمیانه و به ویژه ایران بوده است. وقت آن رسیده که مسکو بخواهد انتخاب کند؛ انتخاب بین دوست و دشمن، بین همراه و رقیب و خودی و غیرخودی در خاورمیانه. این انتخاب می تواند یک بازیگر منفرد باشد و یا یک بلوک مستقل!
کد خبر:
۷۳۷۱۴۰
تاریخ انتشار:۱۸ مهر ۱۳۹۶ - ۰۹:۳۴10 October 2017
ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه از طریق مجموعه‌ای از استراتژی‌های جدید از جمله عدم ورود به تقابل با دنیای غرب و آمریکا و تلاش برای رسیدن به جهان چندقطبی و ایجاد ائتلاف‌های منطقه‌ای و بین‌المللی جدید به دنبال احیای مجدد امپراتوری روسیه است؛ بنابراین این کشور تنها در چارچوب منافع خود عمل می‌کند و به همین علت، حوادث منطقه‌ای و جهانی در روند اولویت‌های سیاست خارجی روسیه تأثیرگذار هستند.
 
مصطفی نجفی ـ به گزارش «تابناک»؛ در همین راستا، یکی از مناطق پرحادثه و بحران زا که زمینه های نقش آفرینی روسیه را در صحنه تحولات بین المللی به وجود آورده، خاورمیانه است.
 
با این حال، اگر دکترین سیاست خارجی روسیه را بررسی کنیم، متوجه می شویم به رغم نقش آفرینی مؤثر روسیه در برخی بحران های خاورمیانه از جمله بحران سوریه، این منطقه جایگاه راهبردی مشخصی را در سیاست خارجی روسیه ندارد و می توان گفت خاورمیانه اهمیت استراتژیک چندانی برای مسکو ندارد.
 
 همین کم اهمیت بودن و یا نداشتن استراتژی مشخص از سوی مسکو در خاورمیانه، بدین معناست که نمی توان رفتارها و ملاحظات این بازیگر را به روشنی پیش بینی کرد. از سوی دیگر، این مسأله به ما می گوید که اصول سیاست خارجی، تصمیمات، اتحادها، دوستی ها، دشمنی ها و همکاری های این بازیگر با قدرت های منطقه ای و بین المللی در خاورمیانه متغیر و صرفا مبتنی بر منافع است.
 
در این میان، سیاست ها و راهبرد این کشور در قبال ایران و مسائل مرتبط با ایران نیز جدا از سیاست خارجی آن در خاورمیانه نبوده است؛ مسأله ای که موجبات بدبینی بسیاری از ایرانیان نسبت به نیات مسکو در مورد ایران را فراهم آورده است.
 
حال باید پرسید، چه موضوعات و مسائلی در خاورمیانه وجود دارد که می تواند مسکو و تهران را از یکدیگر دور و یا احیانا به یکدیگر نزدیک کند؟ اهداف، منافع و نگرانی های یکی تا چه اندازه برای دیگری اهمیت دارد و پرسش مهم تر که مردم و یا حتی سیاستمداران ایرانی به دنبال پاسخ مشخصی برای آن هستند، این است که روسیه تا چه اندازه به دغدغه ها، منافع و اهداف راهبردی کنونی و آینده ایران در منطقه توجه دارد؟
 
برای پاسخ به این پرسش ها، موردی به رویکرد کرملین در سه بحران کنونی در خاورمیانه شامل بحران سوریه، یمن و اقلیم کردستان می پردازیم تا همگرایی یا تضاد احتمالی اش با رویکرد ایران را شناسایی کنیم.
 
ایران و روسیه؛ ترس، بی اعتمادی و فقدان استراتژی مشخص در سه عرصه
 
بحران سوریه

 روسیه و ایران تاکنون به رغم همه اختلافاتی که داشته اند، در سوریه اتحادی قدرتمند شکل داده اند که در نتیجه آن از سقوط بشار اسد جلوگیری شد. همچنین در حال تلاش برای بازپس گیری اراضی باقی مانده خارج از کنترل ارتش سوریه هستند و خود را نیز برای ورود به مذاکرات سیاسی پسا داعش برای خاتمه بحران آماده می کنند.
 
اما همه واقعیت روابط ایران و روسیه در سوریه این نیست. ایران و روسیه در عرصه میدانی و عملیاتی بحران سوریه بیشترین هماهنگی با ضریب بالای اعتماد را تجربه کرده اند؛ اما وقتی نوبت به فرایند و تعاملات سیاسی و دیپلماتیک می رسد، بی اعتمادی ها ظهور پیدا می کنند.
 
در این راستا، نمی خواهیم آنچه تاکنون در تعاملات محکم اما چالش برانگیز میان ایران و روسیه در سوریه اتفاق افتاد را بررسی کنیم، بلکه می خواهیم آنچه ممکن است حادث شود، بررسی کنیم. در همین زمینه، پاسخ به این پرسش که روسیه از این پس قرار است در سوریه چه سیاست هایی را دنبال کند برای ما اهمیت دارد.
 
گویا باید سیاست ها و ملاحظات یک سال آینده روسیه در بحران سوریه را در پیوند و ارتباط با انتخابات ماه مارس 2018(اسفند 96) دانست. در همین زمینه، به نظر می رسد، مسکو دو راهبرد «پیشا انتخابات» و «پسا انتخابات» را دنبال کن.
 
پیشا انتخابات؛ به نظر می رسد راهبرد پیشا انتخاباتی کرملین در جنگ سوریه ادامه راهبرد روسیه در شش سال گذشته است. بدین معنا که روس ها تلاش دارند بر وضعیت میدانی جنگ در سوریه مسلط شوند و موقعیت دولت اسد را تثبیت کنند.
 
با این حال، مسکو در راهبرد پیشا انتخاباتی خود در قبال سوریه به دنبال پیروزی نهایی میدانی است. در واقع، پوتین قصد دارد تا ماه مارس به یک پیروزی بزرگ در سوریه دست پیدا کند و با تقویت موضع خود در عرصه بین الملل به استقبال انتخابات برود.
 
این مسأله ای بود که سایت روسی «نیوزلند» نیز بدان پرداخت و در پاسخ به اینکه چرا شمار تلفات نظامی روسیه در یک ماه گذشته در سوریه افزایش پیدا کرد، نوشت: این تلفات بیش از هر چیز ناشی از تلاش پوتین برای پایان جنگ میدانی در سوریه تا پیش از برگزاری انتخابات ماه مارس بوده است.
 
این سیاست روس ها برای غلبه میدانی در جنگ داخلی سوریه و احیای حاکمیت بشار اسد(هر چند موقت!)  به نظر نمی رسد در تضاد با منافع ایران باشد و می توان گفت ایران نیز از این رویکرد استقبال خواهد کرد. در واقع، می توان گفت که ایران و روسیه حداقل تا ماه مارس اهداف مشترکی را در عرصه میدانی دنبال خواهند کرد.
 
پساانتخابات؛ اگر فرض را بر این بگیریم که پنج ماه دیگر مسکو به اهداف خود در دوران پیش از انتخابات در سوریه نائل شود و پوتین نیز پیروز انتخابات شود ـ که احتمال آن نیز با توجه به نبود رقیب جدی در مقابل پوتین زیاد است ـ راهبرد پسا انتخاباتی آن چه خواهد بود؟
 
به نظر می رسد در این مرحله مسکو به صورت جدی به دنبال یک سیاست مشخصی تحت عنوان «پیشبرد مذاکرات صلح و گفتگو برای حل بحران با تمامی بازیگران عمده» خواهد بود. در واقع در این مرحله، کرملین بیش از هر زمان دیگری وارد گفت وگوهای تعاملی با آمریکا، ایران، ترکیه، عربستان و اسرائیل خواهد شد.
 
این مرحله ای است که می تواند شکاف و اختلافات پنهان شده میان ایران و روسیه را نمایان کند، چون در این مرحله ملاحظات روس ها ملاحظاتی چندگانه، چندجانبه و مبتنی بر داد و ستد خواهد بود که به احتمال فراوان ممکن است در راستای اهداف و منافع راهبردی جمهوری اسلامی ایران نباشد. در این موقعیت، به نظر می رسد روسیه دستور کار توافق ژنو را برای حل و فصل بحران سوریه با حضور تمامی طرفی را مدنظر خواهد داشت تا مذاکرات آستانه!
 
این همان چیزی است که پیش از این اشاره کردیم و گفتیم، هرجا تعاملات و مذاکرات سیاسی و دیپلماتیک غالب شد، شکاف میان ایران و روسیه نیز بروز خواهد کرد که این مسأله نیز بیش از هر چیز، ناشی از بی اعتمادی طرفین به یکدیگر و به ویژه بی اعتمادی های تهران به نیات مسکو است.
 
اقلیم کردستان عراق
 
تمامی بازیگران و حتی آمریکا (به جز اسرائیل) با همه پرسی استقلال اقلیم کردستان صراحتا مخالفت کرده اند. در این میان، موضع روسیه، متناقض و بعضا آزاردهنده بوده است، چون شفاف با همه پرسی و استقلال اقلیم کردستان مخالفت نکرد و در مواقعی نیز شاهد حمایت آنها از همه پرسی بوده ایم.
 
اساساً روس‌ها درباره کردهای عراق بر سر یک دوراهی قرار گرفته‌اند؛ یک رویکرد معتقد است، فرآیند تاریخی کرد‌ها و جنگی که اکنون در آن با داعش درگیر هستند، منجر به تشکیل دولت کرد ها‌ی عراق خواهد شد و روسیه چاره‌ای جز به رسمیت شناختن دولت مستقل کردی ندارد. اما رویکرد دوم این است که روسیه باید در جهت حفظ و تقویت روابط با متحدان منطقه‌ای خود، از جمله ایران، عراق، ترکیه و سوریه که ثبات فعلی منطقه را به نفع روس‌ها حفظ می‌کنند، دست از حمایت از کرد‌ها و حمایت از برگزاری رفراندوم استقلال کرد‌ها بردارد.
 
با این حال، به نظر می رسد روس ها به اقلیم کردستان به عنوان یک فرصت جدید نگاه می کنند. در آخرین قرارداد نفتی بین روسیه و مسئولان کردستان عراق، که برای بسیاری از کارشناسان به منزله چراغ سبز روسیه برای برگزاری رفراندوم نیز تلقی شد، شرکت روسنفت به یکی از بزرگترین شبکه‌های انتقال نفت با ظرفیت ۷۰۰ هزار بشکه در روز در این منطقه دست خواهد یافت و قرار است تا پایان سال ۲۰۱۷ ظرفیت این شبکه به یک میلیون بشکه روزانه افزایش یابد. برمبنای این قرارداد‌ها، روسیه به یکی از ثروتمندترین مناطق نفتی خاورمیانه دست خواهد یافت، به گونه‌ای که حجم نفت قابل استحصال این منطقه ۴۵ میلیارد بشکه و حجم گاز قابل استحصال آن ۵. ۶۶ هزار میلیارد متر مکعب گاز برآورد شده است.

 همچنین، ویکتور سیماکوف، سرکنسول روسیه در اربیل در خصوص مسأله اعلام استقلال اقلیم کردستان، اعلام کرده است: «روسیه به شرطی که دست‌های خارجی و بیگانه در اعلام استقلال استان‌های عراق از جمله اقلیم کردستان، دخیل نباشند، از این استقلال حمایت می‌کند.» ابهام و رویکرد محتاطانه روسیه درباره رفراندوم استقلال کردستان عراق، با فهم همین موضع‌گیری سیماکوف به روشنی مشخص می‌شود.
 
رویکردی که البته روس ها نمی خواهند آن را در حال حاضر قاطع دنبال کنند؛ در واقع هرچند شاید آن ها از استقلال اقلیم کردستان حمایت کنند، نمی خواهند اولین کشوری باشند که دست به شناسایی اقلیم کردستان به عنوان یک واحد مستقل بزنند.
 
به هر ترتیب، در این مسأله، هرچند راهبرد روس ها محتاطانه و پراگماتیستی است، در تضاد آشکار با اهداف امنیتی و منطقه ای جمهوری اسلامی ایران است، چون موضع حمایتی آن ها می تواند نقش عمده ای در کاهش فشارها بر اقلیم کردستان و در ادامه تحمیل پیامدهایی بر ایران در مرزهای فوری اش داشته باشد.
 
یمن
 
 در بحث های یمن روسیه بی تفاوت نیست، اما حساسیتی که روسیه در اوکراین و سوریه دارد به مراتب در یمن کمتر است. زیرا از لحاظ موقعیت استراتژیک، منابع، قدرت اقتصادی آن کشورها در اولویت بالاتری نسبت به یمن هستند.

هرچند یمن موقعیت استراتژیک باب المندب را دارد، از لحاظ ثروت، منابع در بازار یمن و درآمد ناشی از کار تجاری، اقتصادی  و سرمایه گذاری، این کشش را یمن نسبت به کشورهای دیگر که روسیه حساسیت بالاتر دارد، کمتر است به همین دلیل است که موضع گیری روسیه به آن شدت در قضایای یمن مشهود نیست، با وجود اینکه روسیه این حساسیت را دارد، آن را در سطح پایینی بروز می دهد.

به طور کلی، هر چند نقش روسیه در یمن بیطرفانه به نظر می رسد، نمی توان چندان به این موضوع امیدوار بود. در حال حاضر آن ها یمن متحد را در راستای منافع خود می دانند و تا حدود زیادی به رویکرد عربستان در جنگ یمن همراه هستند.

این را به خوبی با قطعنامه 2216 شورای امنیت در قبال یمن و رویکرد روسیه در مورد آن را مشاهده کردیم؛ جایی که رأی ممتنع مسکو باعث شد تحریم‎هایی تسلیحاتی علیه گروه انصارالله، ممنوعیت سفر علی عبدالله صالح، تحریم عبدالملک الحوثی رهبر جنبش انصارالله و درخواست از این جنبش برای تحویل دادن قدرت به وجود آید.
 
به نظر می رسد، در ماجرای یمن نیز مسکو  تصمیم گرفته بر پایه منافع کلی خودش عمل کند و بیش از هر چیز با در نظر گرفتن ملاحظات ریاض، تلاش دارد دولت مقتدر، مستقل و منسجمی در آنجا تشکیل شود.
 
مسکو انتخاب می کند؟
 
در نهایت باید گفت، همان طور که در گذشته نیز شاهد بودیم، ترس، نگرانی و بی اعتمادی  در آینده نیز بر روابط ایران و روسیه سایه خواهد افکند. مسأله ای که ـ همانطور که گفته شد ـ بیش از هر چیز ناشی از فقدان یک استراتژی مشخص از سوی روس ها در قبال خاورمیانه و به ویژه ایران بوده است.
 
هر چند در یک تحلیل رئالیستی، دوست و دشمن دائمی وجود ندارد و صرفا منافع دائمی وجود دارد و انتخاب ها نیز براساس منافع است، گویا وقت آن رسیده است که مسکو انتخاب کند؛ انتخاب بین دوست و دشمن، بین همراه و رقیب و خودی و غیرخودی در خاورمیانه. این انتخاب می تواند یک بازیگر منفرد باشد و یا یک بلوک مستقل! این انتخاب را آمریکایی ها کرده اند و به نظر می رسد، روس ها نیز در آینده ای نه چندان دور باید انتخاب کنند.
 

نتیجه عضو گیری فله ای تاکسی های اینترنتی در کوچه و خیابان / وقتی طمع سود بیشتر شرکتهای بی مسئولیت قربانی میگیرد

حادثه شومی که البته رقم زننده آن در نتیجه قصور این مجموعه مشهور تاکسی اینترنتی استخدام شده بود و بنابراین، باید مدیران این مجموعه را مقصر خوانده و برایشان تنبیهاتی در نظر گرفت؛ اما غیرقابل تعمیم به تمامی شاغلان در این مجموعه است و از این روی، هجمه وارد آمده به این تاکسی ها را شائبه برانگیز جلوه می‌دهد.
کد خبر:
۷۳۷۳۴۵
تاریخ انتشار:۱۸ مهر ۱۳۹۶ - ۱۷:۴۶10 October 2017
وقوع یک حادثه شوم توسط یک مسافرکش یا رقم زدن حادثه‌ای که برنامه‌ریز آن، مجموعه‌ای بزرگ بوده است؟ این قابل تأمل ترین پرسشی است که پیرامون حادثه شومی که به تازگی رقم خورده و مورد توجه عموم قرار گرفته، مطرح است؛ اما کسی درصدد پاسخگویی به آن برنمی‌آید.
 
به گزارش «تابناک»؛ همانقدر که تاکسی‌های آنلاین به شدت مورد توجه عموم قرار گرفته و به مدد این توجه، توانستند در زمان نسبتا کوتاهی، جایگاه مهمی برای خود دست و پا کرده و این نوع کسب و کار را در جامعه سنتی حمل و نقل کشورمان اصطلاحا جا بیندازند، چند روزی است که خبر شوم مرتبط با یکی از این تاکسی‌ها به شدت مورد توجه قرار گرفته و به سرعت نگرانی آفرین شده و کار تا آنجا بالا گرفته که بسیاری از ضرورت بازبینی برخی امور مرتبط با این تاکسی ها و اعمال نظارت شدید بر ایشان سخن به میان می‌آورند و برخی پا را فراتر نهاده و خطرات استفاده از تاکسی‌های آنلاین را برمی‌شمارند تا ضرورت برچیدن بساط این کسب و کارهای نوپای اینترنتی را نتیجه بگیرند.

فضای ملتهبی که البته با فاجعه‌ای تمام و کمال آغاز شده، ولی در ادامه به عقده گشایی شباهت یافته است. عقده گشایی آنهایی که با تاکسی های آنلاین، کاسبی سنتی شان تحت تأثیر قرار گرفته و نرخ های گزاف و خدمات ضعیفشان، قدرت رقابت را از ایشان گرفته و حالا با موج سواری بر حادثه شوم تجاوز، قصد احیای موقعیت خود را دارند.

این را می‌شود از حجم اخباری دریافت که در این روزهای اخیر در خصوص تجاوز یکی از رانندگان شاغل در یکی از تاکسی های آنلاین رقم زده، منتشر می‌شود و به جای تقبیح و اعمال انزجار از رویداد رقم خورده، بر نام تاکسی آنلاین در آنها تأکید می‌شود. گویی برای نخستین بار است که یک تن از صنف رانندگان تاکسی، مرتکب چنین عمل شیطانی می‌شود.
 
تاملی پیرامون یک حادثه شوم؛راننده خاطی مقصر است یا تاکسی های اینترنتی؟! 
رویه ای بر خلاف دیگر حوادث که تلاش می‌شود در آنها فرد مجرم، ورای شغل، دین و زادگاهش معرفی شود چراکه پذیرفته‌ایم دین و قومیت افراد نقشی در ارتکاب جرایمی مانند قتل ندارد و در سراسر کره خاکی، افراد از نژادها و ملیت های مختلف، چه پیرو ادیان الهی بوده و چه به ادیان دیگر معتقد باشند یا حتی بی دین باشند، ممکن است مرتکب قتل و تجاوز و هر جرم و جنایتی شوند و در این مسیر، گاه ممکن است از مسائلی مانند موقعیت شغلی خود نیز در این مسیر بهره ببرند.

وضعیتی که از تأمل در پرونده های فراوان تجاوز و دیگر جنایات در سراسر جهان خودنمایی می‌کند و رویداد شوم یاد شده نیز از آن مستثنا نیست؛ موضوعی پذیرفته شده که به شکلی عجیب در خصوص این پرونده ندید گرفته شده و اگر بشنویم موجب رنجش افراد شریف پرشماری که در این تاکسی های نوظهور و آنلاین در کشورمان به خدمت مشغولند، فراهم آورده، جای تعجب نخواهد داشت.

این در حالی است که با مطالعه جزئیات پرونده و اعترافات فرد متجاوز که بازنشر وسیعی در فضای مجازی و رسانه‌ها داشته، درخواهیم یافت عامل دستگیری این فرد، اطلاعاتی است که از وی در پرونده تشکیل شده برایش در تاکسی آنلاین به ثبت رسیده است؛ اطلاعاتی که البته اشکالات بسیاری داشته و قصور فراوانی در بررسی و صحت سنجی شان رخ داده، ولی به هر حال راه آسانی برای یافتن و بازداشت متهم به دست داده است.

همه اینها در حالی است که نمی‌توان از تلخی های فراوان این پرونده صرف نظر کرد و افکار عمومی به شدت مشتاق صدور حکم اشد مجازات برای راننده مجرم هستند؛ اما همان گونه که مجرمانی مانند «خفاش شب»، راننده ای خطاکار در زمره مسافرکش های شخصی محسوب شدند و بروز جرایم در دیگر شاغلان اصناف دیگر، به حمله به این اصناف منجر نشد، بی انصافی است مزایای تاکسی های آنلاین را به پای این حادثه شوم قربانی کنیم.

حادثه شومی که البته رقم زننده آن در نتیجه قصور این مجموعه مشهور تاکسی اینترنتی، استخدام شده بود و از این روی، باید مدیران این مجموعه را مقصر خوانده و برایشان تنبیهاتی در نظر گرفت اما غیرقابل تعمیم به تمامی شاغلان در این مجموعه و دیگر مجموعه های مشابه است و از این روی، هجمه وارد آمده به این تاکسی های آنلاین را شائبه برانگیز جلوه می‌دهد؛ شائبه هایی قابل بررسی که در آن نه نفع مردم دیده می‌شود و نه اصلاحاتی در راستای پیشگیری از تکرار در آینده، بلکه بیشتر شبیه تسویه حساب های شخصی با این دست کسب و کارهاست.

تصمیم جنجالی واشنگتن علیه سپاه پاسداران، گامی در جهت لغو برجام است

وزارت خارجه روسیه از طرح آمریکا در خصوص قرار دادن نام سپاه پاسداران در فهرست گروه‌های تروریستی انتقاد کرد.

روسیه: تصمیم جنجالی واشنگتن علیه سپاه، گامی در جهت لغو برجام استبه گزارش گروه بین‌الملل باشگاه خبرنگاران جوان به نقل از شبکه تلویزیونی روسیا الیوم، وزارت خارجه روسیه اعلام کرد، طرح واشنگتن برای قرار دادن نام سپاه پاسداران ایران در فهرست گروه های تروریستی گامی در جهت لغو توافق هسته ای با ایران (برجام) است.

پیش از این نیز، وزارت‌خارجه فرانسه نسبت به پیامدهای قرار گرفتن نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در فهرست گروه‌های تروریستی ابراز نگرانی کرده بود.

رسانه‌های آمریکایی اعلام کرده‌اند دولت ترامپ به عنوان بخشی از راهبرد جدید خود درباره ایران، احتمالا سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را به عنوان یک "سازمان تروریستی" معرفی خواهد کرد.

یک مقام ارشد دولت آمریکا گفته است: دونالد ترامپ به دنبال از سرگیری تحریم‌های گسترده علیه ایران که احتمالا به برهم خوردن توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵ منجر می‌شود، نیست؛ بلکه انتظار می‌رود از اعمال اقدامات جدیدی بر ضد این کشور از جمله وضع تحریم‌های هدفمند بیشتر، معرفی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان یک سازمان تروریستی و اتخاذ مواضع شدیدتر در برابر «نیرو‌های نیابتی ایران» در سوریه، عراق و یمن خبر دهد.

انتهای پیام/